معنی

مجاز، مجازی، گرمسیری، دارای تفسیر اخلاقی
سایر معانی: مجاز majaaz

دیکشنری

طوفان
صفت
tropical, tropic, tropologicگرمسیری
allowed, permissible, allowable, licensed, permissive, tropologicمجاز
virtual, figurative, implicit, allegorical, figural, tropologicمجازی
tropologicدارای تفسیر اخلاقی

ترجمه آنلاین

تروپولوژیک

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.