معنی

[پلیمر] عمل آوری شده

دیکشنری

تحت درمان
فعل
behave, act, treat, demean, handleرفتار کردن
treat, remedyدرمان کردن
treatتلقی کردن
cure, treatسالم کردن
treatمورد عمل قرار دادن
tussle, treatبحث کردن
pertain to, allude, concern, treatمربوط بودن به
banquet, guest, invite, treatمهمان کردن
treatدرمان شدن

ترجمه آنلاین

درمان شد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.