treasury
معنی
مجموعه، خزانه داری، خزانه، گنجینه، گنج
سایر معانی: گنجکده، گنج خانه، گوهرکده، (معمولا t بزرگ) وابسته به خزانه داری، جنگ، گرد آورد، (مجازی) گنجینه، گلچین، صندوق دولت، (t بزرگ - با: the) وزارت دارایی، کاخ وزارت دارایی
سایر معانی: گنجکده، گنج خانه، گوهرکده، (معمولا t بزرگ) وابسته به خزانه داری، جنگ، گرد آورد، (مجازی) گنجینه، گلچین، صندوق دولت، (t بزرگ - با: the) وزارت دارایی، کاخ وزارت دارایی
دیکشنری
خزانه داری
اسم
treasury, exchequer, paybox, magazine, chest, treasure troveخزانه
treasury, bursary, exchequer, chest, pay officeخزانه داری
treasure, treasury, trove, thesaurusگنجینه
collection, set, complex, anthology, scrapbook, treasuryمجموعه
صفت
treasuryگنج
ترجمه آنلاین
خزانه