transposed
/trænsˈpoʊzd/

معنی

ترانهاده، پس و پیش
سایر معانی: ترانهاده، پس و پیش
[ریاضیات] ترانهاده، جابجا شده، پس و پیش، مقلوب، جابجا شده، برگردان، منتقل کردن

دیکشنری

انتقال داده شده است
صفت
transposedترانهاده
transposedپس و پیش

ترجمه آنلاین

جابجا شد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.