transmittance
/trænzmɪtns/

معنی

ارسال، انتقال، پراکنش
سایر معانی: فرست، فرستش، ترا فرستی، ترا گسیل، transmittancy انتقال، سرایت، عبور، مخابره
[شیمی] مقدار عبور، عبور
[سینما] انتقال
[برق و الکترونیک] تراگسیلایی

دیکشنری

عبور
اسم
transfer, transition, transmission, transportation, conduction, transmittanceانتقال
transmission, forwarding, dispatch, transmittance, transmittal, consignmentارسال
transmittance, transmittancyپراکنش

ترجمه آنلاین

انتقال

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.