transmittance
معنی
ارسال، انتقال، پراکنش
سایر معانی: فرست، فرستش، ترا فرستی، ترا گسیل، transmittancy انتقال، سرایت، عبور، مخابره
[شیمی] مقدار عبور، عبور
[سینما] انتقال
[برق و الکترونیک] تراگسیلایی
سایر معانی: فرست، فرستش، ترا فرستی، ترا گسیل، transmittancy انتقال، سرایت، عبور، مخابره
[شیمی] مقدار عبور، عبور
[سینما] انتقال
[برق و الکترونیک] تراگسیلایی
دیکشنری
عبور
اسم
transfer, transition, transmission, transportation, conduction, transmittanceانتقال
transmission, forwarding, dispatch, transmittance, transmittal, consignmentارسال
transmittance, transmittancyپراکنش
ترجمه آنلاین
انتقال