tranquilize
/ˈtræŋkwəˌlaɪz/

معنی

فرو نشاندن، اسوده کردن
سایر معانی: tranquillize ارام کردن

دیکشنری

آرام باش
فعل
quench, quell, suppress, tranquilize, curb, extinguishفرو نشاندن
tranquilize, disburden, tranquillizeاسوده کردن
calm, assuage, conciliate, appease, soothe, tranquilizeارام کردن

ترجمه آنلاین

tranquilize

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.