معنی

اواره، ولگرد، اوارگی، صدای پا، ولگردی، با صدا راه رفتن
سایر معانی: (محکم) پا گذاشتن، (با پا) فشردن، کوفتن، (با گام های سنگین) راه رفتن، (کلش کلش کنان) گام برداشتن، راه رفتن، پیاده روی کردن، قدم زدن، راه پیمایی کردن، خانه به دوش، قلندر، عیار، صدای پا (به ویژه اگر سنگین باشد)، گرم گرم، گرپ گرپ، رجوع شود به: trample، ولگردی کردن، عیاری کردن، قلندری کردن، (گدایی و ) دوره گردی کردن، رهنوردی، قدم زنی، گام زنی، دوره گردی، خانه به دوشی، (کشتی باری فاقد برنامه ی سفر معین که هر جا بشود برای بارگیری یا مسافرگیری توقف می کند) کشتی ولگرد، (صفحه ی آهنی که به پاشنه ی کفش می کوبند تا دوام آن بیشتر شود) آهن پاشنه، اسمان جل، خانه بدوش، با پا لگد کردن، اوره بودن، فاحشه

دیکشنری

ولگردی
اسم
stray, tramp, vagabond, hooligan, rambler, larrikinولگرد
stray, vagrancy, tramp, profligacy, ramble, vagabondageولگردی
straggler, gadabout, immigrant, runabout, straggle, trampاواره
trampاسمان جل
whore, slut, prostitute, hooker, geisha, trampفاحشه
dispersion, tramp, vagrancyاوارگی
plod, pad, step, trampصدای پا
فعل
trampبا پا لگد کردن
footslog, trampبا صدا راه رفتن
trampپیادهروی کردن
trampاوره بودن
gallivant, hull, loaf, lout, mooch, trampولگردی کردن

ترجمه آنلاین

ولگرد

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.