مجبور کردنى، اجبار داشتنى
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل جلو گیرى
محدود ساختنی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.