[ریاضیات] منطق کلاسیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مادری جانشین سنتی [علوم سلامت] اقدام زنی که رویان حاصل از تخمک خود و زامۀ مرد غیرهمسر خود را در زهدان خود تا هنگام زایمان حمل میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سنت گرایی، سنت پرستی، اعتقاد برسوم باستانی سایر معانی: دیرمان گرایی
سنتی کردن، بصورت حدیث در اوردن، بصورت سنت دراوردن سایر معانی: بصورت حدیک در اوردن
مطابق احادیک، نقلا، تواترا
باستانی، حدیثی، روایتی، روایت شده سایر معانی: نقلی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.