trade off
معنی
مبادله کردن، سبک و سنگین کردن
سایر معانی: پایاپای کردن، معاوضه کردن، بده و بستان کردن، پایاپای کاری، تاخت (زنی)، تهاتر، بده و بستان (trade off هم می نویسند)
[حسابداری] فداکردن، یکی را نسبت به دیگری بهای بیشتر دادن
[کامپیوتر] سبک و سنگین کردن .
[صنعت] سبک و سنگین کردن
سایر معانی: پایاپای کردن، معاوضه کردن، بده و بستان کردن، پایاپای کاری، تاخت (زنی)، تهاتر، بده و بستان (trade off هم می نویسند)
[حسابداری] فداکردن، یکی را نسبت به دیگری بهای بیشتر دادن
[کامپیوتر] سبک و سنگین کردن .
[صنعت] سبک و سنگین کردن
ترجمه آنلاین
معامله کردن