معنی

پیگردی
سایر معانی: پیگردی
[سینما] حرکت تعقیبی دوربین - حرکت های گذری - حرکت دوربین روی ریل های مخصوص - حرکت تعقیبی - تراولینگ / حرکت دوربین - حرکت دور و نزدیک دوربین
[کامپیوتر] پیگردی . - فاصله دهی فاصله دهی حرفی ( فاصله دهی میان حروف در کلمات ) نگاه کنیدبه letterspacing ..
[برق و الکترونیک] ردیابی ؛رهگیری ؛دنبال روندگی 1. شرایطی که در آن همه مدارهای تنظیم شده در گیرنده به طور دقیق بسامد معین شده با ابزار تنظیم را در تمام محدوده ی تنظیم دنبال می کنند . 2. حرکتی که در لب اصلی آنتن رادار یا رادیو داده می شود تا هدف متحرک از پیش تعیین شده ای را در فضا ،همواره در لب اصلی دنبال کند . 3. دنبال کردن شیار صفحه با سوزن گرامافون . 4. نگهداشتن نسبت یکسانی از بلندی در دو کانال سیستم صدای استریو در همه ی تنظیمهای کنترل صدای گروهی . - ردیابی، دنبال کردن
[فوتبال] پیگیری
[زمین شناسی] پیگیری، ردیابی
[صنعت] پیگیری، بررسی، پیگیری چگونگی پیشرفت پروژه
[ریاضیات] تعقیب، شیار
[پلیمر] پیگیری
[آمار] پیگیری، ردیابی
[آب و خاک] ردگیری، پیگیری، ردیابی

دیکشنری

ردیابی
اسم
tracking, exploringپیگردی

ترجمه آنلاین

ردیابی

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.