toxic
معنی
سمی، زهری، ناشی از زهر اگینی، زهراگین
سایر معانی: زهرگین، زهرین، زهرآگین، زهرناک
[مهندسی گاز] سمی
[نساجی] سمی
سایر معانی: زهرگین، زهرین، زهرآگین، زهرناک
[مهندسی گاز] سمی
[نساجی] سمی
دیکشنری
سمی
صفت
toxic, poisonous, venomous, toxicant, noxious, pestilentسمی
toxicزهری
toxicناشی از زهر اگینی
virulent, toxicزهراگین