tillage
/ˈtɪlɪdʒ/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

کشاورزی، خیش، کشت، کشت و زرع
سایر معانی: کشت و کار
[خاک شناسی] خاک ورزی
[آب و خاک] خاک ورزی

دیکشنری

خاکستر
اسم
plantation, tillageکشت و زرع
cultivation, tillage, tilthکشت
agriculture, agronomy, tillage, husbandry, arboretumکشاورزی
plow, miner, tilling, rooter, ploughshare, tillageخیش

ترجمه آنلاین

خاک ورزی

واژه‌های مشابه

tillage action

[خاک شناسی] عمل خاک ورزی [آب و خاک] اهداف خاک ورزی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tillage deep

[خاک شناسی] خاک ورزی عمیق

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tillage pan

[آب و خاک] سخت لایه خاک ورزی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tillagesystems

[آب و خاک] نظام های خاک ورزی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

complete tillage

[خاک شناسی] خاک ورزی کامل

دیکشنری انگلیسی به فارسی

conservation tillage / conservation till

خاک‌ورزی حفاظتی [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] نوعی خاک‌ورزی با هدف حفظ رطوبت و کاهش نیروی انسانی و با استفاده از مصرف مواد شیمیایی و بقایای مواد آلی گیاهی ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

incomplete tillage

[خاک شناسی] خاک ورزی ناقص

دیکشنری انگلیسی به فارسی

minimum tillage reduced tillage

[آب و خاک] خاک ورزی کمینه،خاک ورزی حداقل

دیکشنری انگلیسی به فارسی

no tillage system

[خاک شناسی] سیستم بدون خاکورزی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

once over tillage

[خاک شناسی] خاک ورزی یکباره

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش