معنی

ضربه، تپ تپ، هف هف، صدای خفه و آهسته ایجاد کردن
سایر معانی: (صدای ضربه ی سنگین یا افتادن چیز نرم و سنگین) گرمب، تالاپ، تپ، هلف، تاپ تاپ، گرمب گرمب کردن، تالاپ تالاپ کردن، تپ تپ کردن، (قلب) تپ تپ کردن، (با صدای بلند) تپیدن، تاپ تاپ کردن، ضربه ی سخت یا سنگین، (سخت) کوبش، کوبه، صدای خفه واهسته ایجاد کردن، ضربه های متوالی

دیکشنری

سرگردان
اسم
thud, pumpتپ تپ
impact, strike, stroke, thud, lash, titضربه
thudهف هف
فعل
thudصدای خفه و آهسته ایجاد کردن

ترجمه آنلاین

ضربت

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.