[نفت] چین نابرجا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسم خاص مذکر (مخفف: antony) (tony هم می نویسند)
بومی سایر معانی: (پیشین ترین ساکنان هر محل) بومی اولیه، محلی [زمین شناسی] برجا،موادی که از سنگ مادر حاصل می شود
برجا [زمینشناسی] ویژگی واحدهایی که در مکان کنونی خود تشکیل یا تولید شدهاند
واژههای مصوب فرهنگستان
[خاک شناسی] ریزگیاهان بومی
)=benthic(
وابسته به بریتون ها (مردمان قدیم بریتانیا) و زبان آنان
وابسته به جهان اسفل، جهنمی، وابسته به سرزمین مردگان، ساکن زیرزمین، درون زمین، وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
واکۀ مرکب فراسو [زبانشناسی] واکۀ مرکبی که از حالت نسبتا باز به حالت نسبتا بسته میگراید |||متـ . مصوت مرکب فراسو، واکۀ دوگانۀ فراسو، مصوت دوگانۀ فراسو ...
واکۀ مرکب [زبانشناسی] واکهای که در یک هجا کیفیت آن بهطور محسوس تغییر کند|||متـ . واکۀ دوگانه، مصوت مرکب، مصوت دوگانه ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.