معنی

دزدیدن، سرقت کردن، دزدی کردن
سایر معانی: دزدیدن، دزدی کردن، سرقت کردن

دیکشنری

دزد
فعل
snaffle, steal, abduct, commit larceny, commit theft, thieveسرقت کردن
heist, thieveدزدی کردن
steal, rob, abduct, embezzle, despoil, thieveدزدیدن

ترجمه آنلاین

دزد

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.