thickness
معنی
ستبری، غلظت، ضخامت
سایر معانی: لایه، کلفتی، ستبرا، سفتی
[عمران و معماری] ضخامت - کلفتی - ستبرا
[برق و الکترونیک] ضخامت
[مهندسی گاز] ضخامت، کلفتی
[نساجی] ضخامت - غلظت
[ریاضیات] ضخامت، ستبرا، خشن، ضخامت جداره
[معدن] ضخامت (زمین شناسی ساختمانی)
سایر معانی: لایه، کلفتی، ستبرا، سفتی
[عمران و معماری] ضخامت - کلفتی - ستبرا
[برق و الکترونیک] ضخامت
[مهندسی گاز] ضخامت، کلفتی
[نساجی] ضخامت - غلظت
[ریاضیات] ضخامت، ستبرا، خشن، ضخامت جداره
[معدن] ضخامت (زمین شناسی ساختمانی)
دیکشنری
ضخامت
اسم
thickness, width, density, stoutness, solidityضخامت
density, thickness, compactnessغلظت
sturdiness, massiveness, stoutness, thickness, bigness, densityستبری
ترجمه آنلاین
ضخامت
مترادف
closeness ، clot ، compactness ، concentration ، density ، fatness ، heaviness ، solidity ، stiffness