thickening
معنی
عمل ضخیم یا ستبر یا غلیظ یا انبوه سازی، ماده ای که با آن آبگونه را غلیظتر می کنند، چگال افزا، غلیظ شدگی، غلیظ سازی، کلفت سازی، ستبری، چیزیکه ابگونه ای راغلیظ سازد
[عمران و معماری] افزایش ضخامت
[نساجی] ضخیم شدن - غلیظ شدن
[پلیمر] ضخیم کردن
[عمران و معماری] افزایش ضخامت
[نساجی] ضخیم شدن - غلیظ شدن
[پلیمر] ضخیم کردن
دیکشنری
ضخیم شدن
فعل
thickenغلیظ شدن
thickenکلفت تر شدن
thicken, inspissateغلیظ کردن
thicken, firmضخیم کردن
tighten, solidify, stiffen, fasten, concrete, congealسفت کردن
gross, inspissate, thickenکلفت کردن
thickenستبر کردن
thickenپرپشت کردن
ترجمه آنلاین
غلیظ شدن