معنی

قضیه، قاعده
سایر معانی: گزاره، اصل، (منطق - ریاضی) قضیه، فردید، (ریاضی) قانون، فرمول، معادله، رجوع شود به: theory، برهان، مسئله، نکره
[شیمی] قضیه
[برق و الکترونیک] قضیه
[زمین شناسی] قضیه
[ریاضیات] قضیه ی اساسی، قضیه ی اصلی، قضیه
[آمار] قضیه
[آب و خاک] قضیه برهان

دیکشنری

قضیه
اسم
theorem, case, proposition, thesis, clauseقضیه
rule, formula, principle, norm, law, theoremقاعده

ترجمه آنلاین

قضیه

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.