معنی

دریایی، اقیانوسی، مربوط به دریا یاخلیج، مسلط بر دریا
سایر معانی: بحری

دیکشنری

تالاسمی
صفت
marine, maritime, nautical, pelagic, pelagian, thalassicدریایی
oceanic, thalassicاقیانوسی
thalassicمربوط به دریا یاخلیج
thalassicمسلط بر دریا

ترجمه آنلاین

تالاسیک

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.