textile
معنی
پارچه، منسوج، در منسوجات، پارچه بافته
سایر معانی: منسوج (منسوجات)، بافته، وابسته به پارچه بافی یا نساجی، بافتنی، در جمع منسوجات
[نساجی] نساجی - منسوج - بافت
[پلیمر] نساجی، بافت
سایر معانی: منسوج (منسوجات)، بافته، وابسته به پارچه بافی یا نساجی، بافتنی، در جمع منسوجات
[نساجی] نساجی - منسوج - بافت
[پلیمر] نساجی، بافت
دیکشنری
نساجی
اسم
cloth, fabric, textile, tissue, piece, lotپارچه
textile, tissueمنسوج
textileدر منسوجات
textileپارچه بافته
ترجمه آنلاین
نساجی