testimony
/ˈtestəˌmoʊni/

معنی

تصدیق، اظهار، گواهی، شهادت، مدرک، دلیل
سایر معانی: (به ویژه در دادگاه) شهادت، اذعان، اثبات، نشان، یادآور، یادبود، (انجیل) لوحه (حاوی فرامین موسی)
[حقوق] شهادت یا گواهی به قید سوگند

دیکشنری

شهادت
اسم
testimony, martyrdom, witness, certification, evidence, attestationشهادت
witness, evidence, certification, testimony, attestation, depositionگواهی
authentication, certification, verification, acknowledgment, confirmation, testimonyتصدیق
evidence, evidence, proof, document, record, testimonyمدرک
statement, declaration, say, saying, testimony, remarkاظهار
reason, proof, sake, testimony, symptomدلیل

ترجمه آنلاین

شهادت

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.