معنی

دقیق، نازک، لطیف، باریک، بدون نقطه اتکاء
سایر معانی: (هوا) رقیق، منبسط، قلیل، کم، نابسنده، ضعیف، رفیق
[نساجی] رقیق - باریک - نازک - لطیف - ظریف

دیکشنری

ضعیف
صفت
thin, fine, slim, tender, soft, tenuousنازک
precise, accurate, exact, detailed, careful, tenuousدقیق
thin, narrow, slender, tenuous, capillary, linearباریک
subtle, delicate, soft, soft, fine, tenuousلطیف
tenuousبدون نقطه اتکاء

ترجمه آنلاین

ضعیف

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.