tempestuous
معنی
تند، متلاطم، توفانی، طوفانی
سایر معانی: وابسته به یا همانند توفان، شدید، ستهم، پر آشوب، مشوب، پر جوش و خروش، پرغوغا، خروشان، پر تب و تاب، پر شور، پرتوپ وتشر
سایر معانی: وابسته به یا همانند توفان، شدید، ستهم، پر آشوب، مشوب، پر جوش و خروش، پرغوغا، خروشان، پر تب و تاب، پر شور، پرتوپ وتشر
دیکشنری
وسوسه انگیز
صفت
jumpy, flustered, unruly, tempestuous, stormy, agitatedمتلاطم
stormy, windy, tempestuous, wild, troubled, diluvialطوفانی
stormy, tempestuous, gusty, squally, boisterousتوفانی
spicy, steep, fast, sharp, harsh, tempestuousتند
ترجمه آنلاین
طوفانی
مترادف
agitated ، blustering ، blustery ، boisterous ، breezy ، coarse ، emotional ، excited ، feverish ، furious ، gusty ، heated ، hysterical ، impassioned ، intense ، passionate ، raging ، rough ، rugged ، squally ، storming ، tumultous/tumultuous ، turbulent ، unbridled ، uncontrolled ، unrestrained ، violent ، windy