tartuffe
معنی
عابد ریاکار، خشکه مقدس، زهد فروش، مقدس ریایی
سایر معانی: (نام شخصیت اول نمایشنامه ی مولیر) تارتوف، tartufe شخصیت نمایشنامه مولیر مقدس ریایی
سایر معانی: (نام شخصیت اول نمایشنامه ی مولیر) تارتوف، tartufe شخصیت نمایشنامه مولیر مقدس ریایی
ترجمه آنلاین
تارتوف
مترادف
Pharisee ، actor ، attitudinizer ، backslider ، bigot ، bluffer ، casuist ، charlatan ، cheat ، con artist ، crook ، deceiver ، decoy ، dissembler ، dissimulator ، fake ، faker ، four flusher ، fraud ، hook ، humbug ، impostor ، informer ، lip server ، malingerer ، masquerader ، mountebank ، pharisee ، phony ، playactor ، poser ، pretender ، quack ، smoothie ، sophist ، swindler ، trickster ، two face ، two timer ، wolf in sheep's clothing