tamper
معنی
سایر معانی: (شخص یا اسباب) تپانگر، چپاننده، کوبگر، درفشر، (قدیمی) تمهید کردن، مقدمه چینی کردن، زمینه سازی کردن، نقشه طرح کردن، ناخنک مردن
[عمران و معماری] کوبه - تخماق - خرد کننده - کوبنده
[زمین شناسی] کوبه، تخماق، خرد کننده، کوبنده
[حقوق] مداخله کردن، تحریف کردن، تقلب کردن، تبانی کردن، مخدوش کردن (سند)
[پلیمر] میله فلزی کوبش