syncope
معنی
توقف، غش، متوقف شدن، همبرش، سنکوپ، حذف هجا
سایر معانی: (واژه) واکبری، حذف حرف صدادار (مثلا در تلفظ واژه gloucester)، بیهوشی
[سینما] شیوه ضدضرب - ضدضرب / سکته
سایر معانی: (واژه) واکبری، حذف حرف صدادار (مثلا در تلفظ واژه gloucester)، بیهوشی
[سینما] شیوه ضدضرب - ضدضرب / سکته
دیکشنری
سنکوپ
اسم
syncopeسنکوپ
fainting, faint, swoon, fit, syncopeغش
syncopeحذف هجا
stop, pause, cessation, cease, stay, syncopeتوقف
syncopeمتوقف شدن
syncopation, syncopeهمبرش
ترجمه آنلاین
سنکوپ