swinger
معنی
ولگرد، نوسان دار، اونگی، هوسران، لذت طلب
سایر معانی: آویزان، آونگان، آویزان شونده، کسی که آویزان می کند یا به اهتزاز درمی آورد (رجوع شود به: swing)، اهل عیش و طرب، خوشگذران، الواط، شیک
سایر معانی: آویزان، آونگان، آویزان شونده، کسی که آویزان می کند یا به اهتزاز درمی آورد (رجوع شود به: swing)، اهل عیش و طرب، خوشگذران، الواط، شیک
دیکشنری
هلی کوپتر
اسم
swingerهوسران
swingerلذت طلب
swingerنوسان دار
stray, tramp, vagabond, hooligan, rambler, swingerولگرد
swingerاونگی
ترجمه آنلاین
چرخاننده