معنی

شیرینی، شیرینی جات، حلویات، غذای شیرین
سایر معانی: خوراکی شیرین (به ویژه: مربا یا کمپوت یا کیک یا شیرینی یا آب نبات)

دیکشنری

شیرینی
اسم
sweetmeatشیرینی جات
pastry, sugar, cookie, confection, confetti, sweetmeatشیرینی
sweetmeat, sweetsحلویات
sweetmeatغذای شیرین

ترجمه آنلاین

گوشت شیرین

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.