معنی

[فوتبال] معوق گذاردن

دیکشنری

تعطیلات
فعل
suspend, hangمعلق کردن
suppress, abolish, finish, put an end, stop, suspendموقوف کردن
suspendاویزان شدن یا کردن
suspendاندروا بودن
suspendموقتا بیکار کردن
delay, postpone, put off, suspendمعوق گذاردن

ترجمه آنلاین

تعلیق می کند

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.