معنی

خورشید، خاور، افتاب، خرشید، تابیدن، در معرض افتاب قرار دادن
سایر معانی: مخفف: یکشنبه، آفتاب، نور خور(شید)، حمام آفتاب گرفتن، شمس، هور، هر ستاره ای که مرکز سیارات باشد، خورشید منظومه، (از نظر نور یا حرارت، درخشش یا عظمت) خورشید مانند، خورسان، آفتاب سان، (شعر قدیم) یک روز، یک سال، آب و هوا، (قدیمی) طلوع یا غروب خورشید، پگاه، ایوار، در معرض خورشید قرار دادن، آفتاب دادن، (گیاه شناسی) سنا (crotalaria juncea از خانواده ی pea - بومی هند)، درمعر­ افتاب قرار دادن، افتاب، خورشید، درمعرض افتاب قرار دادن، تابیدن

دیکشنری

آفتاب
اسم
sun, Sun, Phoebus, Earth, Sol, Saturnخورشید
sun, photosphereافتاب
sunخرشید
east, orient, sunخاور
فعل
shine, sun, glint, radiate, twist, coruscateتابیدن
solarize, sunدر معرض افتاب قرار دادن

ترجمه آنلاین

خورشید

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.