معنی

کفایت کردن، کافی بودن، بس بودن، بسنده بودن
سایر معانی: بسند کردن
[ریاضیات] کافی بودن

دیکشنری

کافی است
فعل
sufficeکافی بودن
sufficeبس بودن
do, sufficeکفایت کردن
sufficeبسنده بودن

ترجمه آنلاین

کافی است

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.