مشترک [عمومی] شخص حقیقی یا حقوقی که با پرداخت وجهی از خدمات خاصی استفاده کند
واژههای مصوب فرهنگستان
subscriber, n•1- (روزنامه و غیره) آبونه شده، مشترک 2- تقبل کننده 3- صحه گذار 4- دستینه گذار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حلقه متعلق به مشترک حلقه متعلق به مشترک
خدمات مشترک غایب [مهندسی مخابرات] خدماتی که در صورت عدم حضور مشترک برای پاسخگویی به تماس، همۀ تماسهای ورودی را با اعلام غیبت یا پاسخی ضبطشده پاسخ میدهد ...
خدمات هدایت ارتباط مشترک خارجازدسترس [مهندسی مخابرات] خدماتی که در صورت بیرون بودن کاربر از محدودۀ پوشش شبکه، محتوا و ارتباط (incomming communication) را بهطور خودکار ...
خط رقمی مشترک بسیارپرسرعت [مهندسی مخابرات] نوعی فنّاوری خط رقمی مشترک نامتقارن که در آن از یک جفت سیم مسی استفاده میشود و نرخ دادهای فروسوی آن از 13 کیلوبیت تا 52 کیلوبیت و نرخ د ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.