submersed
معنی
(گیاه شناسی) زیر آبزی، زیر آب رست، زیر اب روینده
دیکشنری
شناور
فعل
hide, conceal, occult, submerge, camouflage, submerseمخفی کردن
soak, plunge, submerge, cause to dive, duck, submerseغوطه ور ساختن
ترجمه آنلاین
غرق شده