معنی

تحصیل، بررسی، مطالعه، اتاق مطالعه، غور وبررسی، موضوع تحصیلی، درس، مطالعه کردن، درس خواندن، اموختن، بررسی کردن، خواندن، فرا گرفتن، تحصیل کردن
سایر معانی: پژوهش، تحقیق، آموزش، یادگیری، رشته ی تحصیلی، شاخه ی علمی، دانش بخصوص، موضوع مورد مطالعه، اتاق کار، خواندن (با دقت)، تحقیق کردن، آموزش دیدن، تلمذ کردن، حفظ کردن، از بر کردن، مورد ملاحظه یا تفکر قرار دادن، تامل کردن، اندیشیدن، کوشیدن، سعی کردن، رجوع شود به: etude، کوشش، جد و جهد، همت، خوانش
[حسابداری] مطالعه
[ریاضیات] مطالعه، مطالعه کردن، وارسی کردن، بررسی کردن، بررسی
[آمار] مطالعه

دیکشنری

مطالعه
اسم
study, reading, perusal, etudeمطالعه
study, check, survey, checking, scrutiny, discussionبررسی
study, schooling, training, securement, acquirementتحصیل
lesson, study, lectureدرس
studyاتاق مطالعه
studyغور وبررسی
studyموضوع تحصیلی
فعل
studyدرس خواندن
peruse, studyمطالعه کردن
read, sing, study, learn, intone, inviteخواندن
investigate, check, peruse, survey, studyبررسی کردن
study, achieve, earn, get, procure, winتحصیل کردن
learn, engulf, absorb, adopt, comprehend, studyفرا گرفتن
learn, indoctrinate, wit, study, teachاموختن

ترجمه آنلاین

مطالعه کنید

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.