strangulation
معنی
اختناق، فشردگی، خفه سازی
سایر معانی: حالت خفقان
سایر معانی: حالت خفقان
دیکشنری
خفه شدن
اسم
strangulation, suffocation, choke, asphyxiaاختناق
strangulation, suffocationخفه سازی
compression, compaction, jam, strangulationفشردگی
ترجمه آنلاین
خفه کردن