معنی

محدود، با تور محکم بسته، کرست بسته، شکمبند دار، در فشار
سایر معانی: straitlaced باتور محکم بسته شده، منحصر، رجوع شود به: strait-laced

دیکشنری

مستقل
صفت
straightlaced, straitlacedبا تور محکم بسته
straightlaced, straitlacedکرست بسته
straightlaced, straitlacedشکمبند دار
limited, finite, confined, narrow, bounded, straightlacedمحدود
straightlaced, straitlacedدر فشار

ترجمه آنلاین

صاف شده

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.