stoic
معنی
(فلسفه) رواقی، رواق گرای، وابسته به رواقیون، رواقی، پیرو فلسفه رواقیون
stoic(al)
پرهیزکار انه، صبور انه
stoic(al)
پرهیزکار انه، صبور انه
دیکشنری
سکته مغزی
اسم
stoicرواقی
stoicپیرو فلسفه رواقیون
ترجمه آنلاین
رواقی
مترادف
aloof ، apathetic ، calm ، cool ، detached ، dispassionate ، dry ، enduring ، impassive ، imperturbable ، indifferent ، indomitable ، long suffering ، matter of fact ، patient ، phlegmatic ، resigned ، self controlled ، sober ، stoical ، stolid ، unconcerned ، unemotional ، unflappable ، unmoved