stimulation
/ˌstɪmjəˈleɪʃn̩/

معنی

تحریک، انگیزش، برانگیختن
سایر معانی: تحریک، برانگیختن، انگیزش
[برق و الکترونیک] انگیزش
[صنایع غذایی] تحریک، برانگیختن، انگیزش
[مهندسی گاز] تحریک، برانگیختن

دیکشنری

تحریک
اسم
incitement, stimulation, stimulus, excitation, instigation, agitationتحریک
motivation, stimulation, urge, incitement, provocation, animationانگیزش
stimulation, excitationبرانگیختن

ترجمه آنلاین

تحریک

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.