دخالت کردن، میانجی شدن، پا در میانی کردن، (لباس) یک تکه، آسان پوش، بازدید مختصر وکوتاهی کردن، مداخله بیجا در کاری کردن
گام در
فعل
step inبازدید مختصر و کوتاهی کردن
step inمداخله بیجا در کاری کردن
وارد
arrive ، be invited ، chip in ، come ، enter ، intercede ، interfere ، intermediate ، interpose ، intervene ، lend a hand ، mediate ، negotiate ، take action