statutory
معنی
قانونی، طبق قانون، طبق قانون موضوعه
سایر معانی: نظامنامه ای، وابسته به قوانین مصوبه توسط مجلس، کیفری، جزایی، مقرر
[حقوق] قانونی، طبق قانون
سایر معانی: نظامنامه ای، وابسته به قوانین مصوبه توسط مجلس، کیفری، جزایی، مقرر
[حقوق] قانونی، طبق قانون
دیکشنری
قانونی
صفت
legal, legitimate, lawful, statutory, forensic, validقانونی
statutoryطبق قانون
statutoryطبق قانون موضوعه
ترجمه آنلاین
قانونی