standstill
معنی
وقفه، ایست، ثابت، تعطیل، بدون حرکت
سایر معانی: ایستش، بازایستی، توقف، سکون، ایستایی
[عمران و معماری] جریان راکد
[نساجی] ایست - وقفه - توقف- ثابت
سایر معانی: ایستش، بازایستی، توقف، سکون، ایستایی
[عمران و معماری] جریان راکد
[نساجی] ایست - وقفه - توقف- ثابت
دیکشنری
متوقف کردن
اسم
break, pause, interval, hiatus, standstill, gapوقفه
stand, timeout, stop, halt, standstill, ceaseایست
holiday, vacation, shutdown, Sunday, suspension, standstillتعطیل
standstillثابت
standstillبدون حرکت