معنی

لولیدن، موج دار شدن، پیچ یا تاب خوردن، در دهان قرقره کردن
سایر معانی: خط کوتاه و مارپیچ یا قوس دار (curlicue هم می گویند)، خط یا نوشته ی ناخوانا، خرچنگ قورباغه، خط مارپیچ (یا قوس دار) کشیدن، ناخوانا نوشتن

دیکشنری

سرفه کردن
فعل
squiggleپیچ یا تاب خوردن
ripple, squiggleموج دار شدن
squiggleدر دهان قرقره کردن
wriggle, sniggle, squiggle, squirm, wiggle, wormلولیدن

ترجمه آنلاین

قوز کردن

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.