squeal
/ˈskwiːl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

فریاد، دعوا، جیغ، نزاع، ضجه، داد، جیغ ممتمد، فاش کردن، جیغ کشیدن
سایر معانی: (صدای خوک) اینک، خرناس، اینک اینک کردن، خرناس کشیدن، صدای تیز و طولانی، زوزه، شیهه، (پرنده) قات قات، زوزه کشیدن، شیهه کشیدن، قات قات کردن (از sqeak طولانی تر است)، صدای گوشخراش (صدای ترمز یا کشیدن ناخن به تخته سیاه و غیره)، لو دادن، خبرکشی کردن، جیغ کشیدن مثل خوک

دیکشنری

صدای جیر جیر
اسم
scream, squeal, shriek, screech, shout, catcallجیغ
justice, shout, squeal, outcry, ruction, vociferationداد
cry, lament, shriek, wail, yawl, squealضجه
cry, scream, shout, outcry, exclamation, squealفریاد
squealجیغ ممتمد
quarrel, strife, contest, brabble, discord, squealدعوا
strife, quarrel, dispute, fray, battle, squealنزاع
فعل
shrill, squeal, screech, ululate, hoot, zingجیغ کشیدن
reveal, disclose, divulge, give away, manifest, squealفاش کردن

ترجمه آنلاین

جیغ زدن

مترادف

bleat ، cheep ، creak ، grate ، howl ، peep ، rasp ، scream ، scream bloody murder ، screech ، shout ، shriek ، shrill ، squawk ، wail ، yelp ، yip ، yowl

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش