معنی

لوس
سایر معانی: زمان گذشته و اسم مفعول: spoil، تباه، ضایع، فاسد، معیوب، خراب، بد بالاامده

دیکشنری

خراب
صفت
spoiled, ruined, bad, devastated, impaired, ruinousخراب
spoiledخراب شده
capricious, facetious, fickle, gaudy, spoiltلوس
spoiled, addle, damaged, decayed, rottenضایع

ترجمه آنلاین

خراب شده

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.