معنی

یغما، فساد، تباهی، تاراج، غنیمت، سودباداورده، پوسیده شدن، لوس کردن، رو دادن، ناگوار کردن، ضایع کردن، فاسد کردن، از بین بردن، خراب کردن، فاسد شدن، خسارت وارد کردن
سایر معانی: تباه کردن، (گوشت یا میوه و غیره) خراب شدن یا کردن، پوسیدن، پوساندن، فاسد شدن یا کردن، گندیدن، آبگز شدن، گندا شدن، (عیش و خوشی و غیره) به هم زدن، منقص کردن، ننر بارآوردن، (به کسی) رودادن، (معمولا جمع) غنیمت جنگی، دستاورد جنگی (سرزمین یا ثروت و غیره)، (قدیمی) چاپیدن، تاراج کردن، دزدیدن، (آمریکا) شغل های حساسی که در اختیار حزب برنده قرار می گیرد، مزایای حزب برنده، (در حفاری باستان شناسی و غیره) خاک و مواد زائد، (قدیمی) چپاول، غارت، (مهجور) صدمه، خسارت، ناقص سازی، معیوب سازی، غارت کردن
[عمران و معماری] نخاله
[آب و خاک] مازاد اضافی،مواد لایروبی شده