معنی

فعال، سرزنده
سایر معانی: پرشوق و ذوق، خواهان، پر حرارت، پرانرژی، پرشور، دارای دل و دماغ، داغ، دلیرانه، متهورانه، با روح، روح دار، جاندار، دلبر

دیکشنری

روحیه
صفت
lively, alive, vivid, spirited, animated, vivaciousسرزنده
active, energetic, acting, strenuous, cracking, spiritedفعال

ترجمه آنلاین

با روحیه

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.