spinning
معنی
غزل، نخ ریسی
سایر معانی: چرخان، گردان، چرخنده، ریسندگی، ماهیگیری با قرقره ی چرخان، ن ریسی، ن تابی
[نساجی] ریسندگی - نخ تابی
[ریاضیات] چرخان، شکل دهی چرخشی، چرخیدن، چرخاندن، شکل دادن، چرخش سریع، قوطی سازی
[پلیمر] ریسندگی، رشتن
سایر معانی: چرخان، گردان، چرخنده، ریسندگی، ماهیگیری با قرقره ی چرخان، ن ریسی، ن تابی
[نساجی] ریسندگی - نخ تابی
[ریاضیات] چرخان، شکل دهی چرخشی، چرخیدن، چرخاندن، شکل دادن، چرخش سریع، قوطی سازی
[پلیمر] ریسندگی، رشتن
دیکشنری
حال چرخش
اسم
spinningنخ ریسی
sonnet, ode, lyric poem, drinking song, erotic poem, spinningغزل
ترجمه آنلاین
چرخیدن