معنی

مدور، مستدیر، کروی، گوی مانند
سایر معانی: به شکل کره، کره دیس، گوی سان، وابسته به ستارگان یا سیارات، (نجوم قدیم - ستاره خوانی) مدار اجرام سماوی به دور زمین (spheric هم می گویند)
[شیمی] کروی
[برق و الکترونیک] کروی
[فوتبال] گرد-کروی
[ریاضیات] کروی

دیکشنری

کروی
صفت
spherical, globular, global, orbicular, spheralکروی
circular, round, spherical, roundish, orbicular, tereteمدور
globular, sphericalگوی مانند
circular, spherical, orbicular, roundedمستدیر

ترجمه آنلاین

کروی

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.