اَبیراهی کروی [فیزیک] عیبی در وسایل اپتیکی کروی که به موجب آن پرتوهای موازی تابیدهشده به نواحی مرکز و کنارهها در یک نقطه کانونی نمیشوند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
عرقچین کروی [ریاضی] قطعهای کروی که فقط یک قاعده دارد
[ریاضیات] خم دوری کروی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] احتمال خطای کروی
[ریاضیات] فزونی مثلث کروی، میزان فزونی، فزونی کروی، فضل کروی
[برق و الکترونیک] صفحه جلویی کروی صفحه جلویی لامپ تصویر تلویزیونی که قسمتی از صفحه کروی است.
[ریاضیات] تابع همساز کروی
[برق و الکترونیک] هذلولی کروی مکان هندسی نقاطی روی سطح کره که تفاضل فواصل آها روی دایره بزرگ از دو نقطه ثابت روی کره مقدار ثابتی است.
آینۀ کروی [فیزیک] آینهای که سطح بازتابندۀ آن بخشی از یک کره است
[معدن] آگلومراسیون کروی نفتی (عمومی فرآوری)
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.