spend
معنی
سایر معانی: به پایان رساندن، تمام کردن، مصرف کردن، گساردن، تحلیل رفتن، فدا کردن، (پول) خرج کردن، (وقت) صرف کردن، گذراندن، سپری کردن، (پول یا وقت) حرام کردن، هدر دادن، پرداخت کردن، تحلیل رفتن قوا
[مهندسی گاز] صرف کردن، پرداخت کردن، خرج کردن